اگر بخواهیم اینطور نگاه کنیم لاجرم باید بپذیریم که صدام حسین که ۹۹ درصد رأی آورد روی سر مردمش بمب شیمیایی نریخت و ژنرال السیسی که ۹۷ درصد رأی آورد اخوانالمسلمین را تارومار نکرد. من شخصاً صندوق رأی در کشورهای عربی را چندان جدی نمیگیرم. آنهایی که صندوق رأی دارند با آنهایی که ندارند چندان فرقی نمیکنند.
اگر بحث حمایت از عربستان در حمله به یمن است که موضوع کاملاً فرق میکند. بهنظرم خواه فردی در جنگ غزه از مردم مظلوم دفاع کرده باشد و خواه نکرده باشد، اگر در این جنگ حامی عربستان باشد، زعارت و شرارتی در طبعش مؤکد شده و شایستهی سرزنش است.
نه، نمیگویم تقلب میشود (شاید هم میشود؛ والله اعلم!) منظورم این بود که ساختار نظامهای عربی علیالعموم غیردموکراتیک است و رقابت واقعی چندان در آن شکل نمیگیرد. حتی آن کشورهایشان که در آنها انتخابات برگزار میشود، غالباً رئیسجمهورهایشان از نسل فسیلهایند. در بین کشورهای عربی من الآن فقط لبنان را میتوانم استثناء کنم. بقیهشان از وقتی یادم میآید همین حاکمان را داشتهاند مگر اینکه کودتا، انقلاب یا جنگ شده باشد! در همین ایران خودمان هم فرض کنید سال ۷۶ طرح آقای مهاجرانی و دوستان برای ریاستجمهوری بیش از دو دوره بهبار مینشست. با اطمینان خیلی زیادی میتوانم بگویم که آقای هاشمی رفسنجانی تا همین امروز رئیسجمهور بود!
ازقضا حکومت سوریه از جهات زیادی شباهت با حکومت عراق در زمان صدام دارد. مهمترین اینکه هر دو کشور تکحزبی بودند (در هر دو: حزب بعث). تاجاییکه خبر دارم فقط در همین انتخابات اخیر سوریه (۲۰۱۴) بود که احزاب دیگر هم امکان شرکت در انتخابات را پیدا کردند. اگر بدبینانه نگاه کنیم میشود گفت که آنها را هم برای خالی نبودن عریضه راه دادند و البته آن احزاب هم حامی حکومت مرکزی و شخص بشار اسد بودند. شما ببینید از سال ۱۹۷۱ که حافظ اسد در سوریه کودتا کرد و قدرت را بهدست گرفت، تا همین امروز، خودش و پسرش جمعاً ۴۴ سال رئیسجمهور بودهاند. یعنی در آن قسمت دنیا در این حد قحطالرجال است؟ یا مردم سوریه در این حد کشتهمردهی این پدروپسرند؟! خب معلوم است که این وسط چیزی میلنگد. اینکه آن چیز دقیقاً چیست را نمیدانم. در انتخاباتها تقلب میشود؟ چون نظام تکحزبی است مردم انتخاب دیگری ندارند؟ اسدها مخالفانشان را در بازی انتخابات راه نمیدهند؟ با پروپاگاندا ملت را سرگرم کردهاند؟ نمیدانم. ولی اینقدر میدانم که این وسط یک چیزی میلنگد!
خلاصه اینکه به محبوبیت جناب اسد مشکوکم و حتی اگر محبوب باشد هم دلیلی بر آن نیست که روی سر مردم بمب نریخته. ما که الآن در ایران هستیم، شما ببینید بنگاه بانگ و رنگ اخبار جنگ با داعش را چطور پوشش میدهد. خیلی بهندرت پیش میآید که خبر شکستها را بدهد ولی درعوض پیروزیها را در بوقوکرنا میکند. معلوم است که تلویزیون سوریه نمیآید بگوید ای ملت، بشار اسد دارد بچههای سوری را میکشد! البته این موضوع طبیعی است. معلوم است که وسط جنگ نباید همهی حقایق را به مردم گفت.
این روضهی آخر را هم بخوانم: من هیچ قضاوتی نمیکنم چون اطلاعات ندارم. نه میگویم بشار اسد روی سر مردمش بمب ریخته نه میگویم بمب نریخته. اگر بمب ریخته جنایت کرده؛ اگر نریخته دستش درد نکند که جوانمردانه جنگیده. دربارهی جنگ سوریه اخبار دوطرف بهشدت متناقض است. از آنجایی که از هر دو طرف دروغهای شاخدار زیاد شنیدهام، به هیچکدام از روایتهایشان اعتماد ندارم ولذا موضعی هم نمیگیرم.
البته که من کاری به دعوای شما و «مخاطب خاص»تان ندارم ولی خواستم بگویم اینگونه استدلال کردن و نتیجه گرفتن را نمیپسندم. پسندیدن را هنجاری نمیگویم؛ صرفاً دارم از سلیقهام گزارش میدهم.
همین دیروز بود فکر کنم که یک نفر در گوگل پلاس عکسهایی از بچههای درخونغلتیدهی سوریه را گذاشته بود و به «حزباللهیها» طعن زده بود که وقتی حکومت بشار اسد بمب روی سر مردم خودش میریخت و زنان و بچهها را میکشت شما همهتان خفه شده بودید، حالا برای یمن گریبان چاک میکنید! و نتیجه گرفته بود که حمایت از مظلوم «حزباللهیها» فقط شعار است و هرجا منافع سیاسیشان اقتضا کند نه تنها از بچههای خونآلود حمایت نمیکنند که بر مرد قصاب درود میفرستند. (اینجا اصلاً کاری به اینکه جنگ سوریه چطور شروع شد و موضع ما چه باید باشد ندارم. فقط حرف مخالفان شما را نقل کردم.)
به همین قیاس بگیرید هواداران سینهچاک دولت را که تا کسی دهانش را به انتقاد میگشاید مثل نکیر و منکر بالای سرش میآیند که در دولت قبل که فلان اتفاق افتاد چرا انتقاد نکردی؟ چرا موضع نگرفتی؟ الخ.
به نظرم این روش بیشتر به انتقام گرفتن شباهت دارد تا هر چیز دیگری. هیچ ضرورتی وجود ندارد که کسانی که در جنگ غزه موضع گرفتند ولی در جنگ یمن نگرفتند جوگیر شده باشند. فلسطین سالهاست که نماد مظلومیت در همهی جهان است. طبیعی است که وقتی آنجا جنگ شود توجه و موضعگیری هم بیشتر باشد.