شکواییه

مشکلی حل نشد از مدرسه و صحبت شیخ/ غمزه ای تا گره از مشکل ما بگشایی

شکواییه

مشکلی حل نشد از مدرسه و صحبت شیخ/ غمزه ای تا گره از مشکل ما بگشایی

شکواییه

اللهم إنّی اعوذ بک من نفسٍ لاتَشبع
و من قلبٍ لایَخشع
و من علم لایَنفع
و من صلاةٍ لاتُرفع
و من دعاٍ لایُسمع

که در مقام رضا باش و از قضا مگریز

شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ب.ظ

بسیار خوشحالم! یک تصمیم بزرگ گرفته ام که می تواند نقطه ی عطف زندگی ام در این روزها باشد!

چه تصمیمی؟!! هان می گویم، می گویم... می خواهم ذهنم را ببندم، دلم را ببندم، درِ دهانم را ببندم و صبر پیشه کنم...

خارق العاده نیست؟! اینکه آدم یک هو تصمیم بگیرد، یک سطح صاف و صیقلیِ بی اصطکاک بشود آنقدر که هر واقعه ی ناخوشایند مبتذلی، حرفی، نیش و کنایه ای، آدم بی خودِ غیرقابل تحملی، از رویش یعنی از "رویِ درونش" سُر بخورد ، غلت بزند و برود پی کارش، برود به همان جهنمی که از آن آمده...و بعد که آن چیز سر خورد، غلت خورد، گورش را گم کرد، برود جلوی آینه بگوید فدای سرت! فدای سرم...! هوم؟! شگفت انگیز نیست؟

شما را نمی دانم اما به نظر من که می تواند معجزه ی قرن باشد...!

پ ن1: این بستن ذهن خیلی کار راه انداز است ها! لعلکم تبصرون تا اهل الوبلاگ...

پ ن 2: مگر می شود ریسه باشد و یاد استیصال تو نباشد، امیرِ بیچاره ی از شیرین بی محلی دیده...؟

پ ن 3: به نظرم همه ی وبلاگ نویسان اناث حداقل یکی یکبار این جمله ی ویرجینیا ولف را نوشته اند یا خواهند نوشت: 

                                                                 ما زن ها رسم خوبی داریم

زمانه که سخت می گیرد

شروع می کنیم به کوتاه کردن

ناخن ها،

موها،

حرف ها

و رابطه ها...! 

پ ن 4: بطالتم بس، از امروز کار خواهم کرد... این را نوشتم در تکمیل تیتر...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۲
عریضه نویس

نظرات  (۶)

چرا بعد خوندنش، دلم هوری ریخت؟!
پاسخ:
چرا واقعا؟!
این تصمیم، همان راه روشن و مسیر درخشانِ «باشکوه بودن» است. این از دیرباز منش رندان روزگار است. باری پیرِ طریقت به ما هشدار داده است که مبادا شاه‎راهِ باشکوه‎بودن را با کوره‎راهِ ترسو بودن، محتاط بودن و بی‎بخار بودن اشتباه بگیریم.
پناه بر خدا.
و تبریک بر شما، بابت این تصمیم و تولد جدید.
گفت: «تو را در قریه‎های دور مرغانی به هم تبریک می‎گویند»

پ ن: از انتخاب شعرهای این پست هم بسیار راضی هستیم. هردو مصرع. مخصوصاً دومی که بسیار زیبا شورِ ارادۀ معطوف به قدرت هم دارد.
پاسخ:
متشکرم.
پ ن: هدف رضایت شما بود که به حمدلله حاصل شد. :)
خاطره ی خوشی از سکوت کردن ندارم :((9
پاسخ:
از سکوت کردن خودت یا دیگران؟
۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۰ کمی خلوت گزیده!
آخی...یاد اون صحنه ای افتادم که با خوشحالی داشت میدوید و زیر لب میخوند: یار پسندید مرا!
بعد ازینکه شیرین از خطش تعریف کرده بود!
پاسخ:
 هوم!
پ ن: خیلی ممنونم :)
پاسخ:
:)
۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۲۱ محدثه پیرهادی
ما زن ها رسوم خوبی داریم...
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی